اولین جشنواره تئاتر ایرانی در فرانکفورت شامگاه ۱۷ ژوئن با برنامه اختتامیه همراه با آواز و موسیقی پایان گرفت
اولین جشنواره تئاتر ایرانی در فرانکفورت با حضور سه گروه هنری از بریتانیا و آلمان و فرانسه در "تماشاخانه تهران" برگزار شد.
جشنواره روز جمعه، ۱۵ ژوئن با خوشآمدگویی فرهاد مجدآبادی، کارگردان تئاتر و مدیر جشنواره، شروع به کار کرد. آقای مجدآبادی در سخنرانی خود بر اهمیت آزادی فعالیت هنری و استقلال مالی تئاتر تأکید کرد.
او ابراز امیدواری کرد که "تماشاخانه تهران" که به تازگی در شهر فرانکفورت شروع به کار کرده، بتواند در یاری به هنرمندان ایرانی و ارتباطات و همکاریهای فرهنگی میان آنها مؤثر باشد.
برنامه افتتاحیه جشنواره با اجرای قطعاتی از موسیقی ایرانی دنبال شد. در این برنامه رعنا امیرزاده چند تصنیف ایرانی را با همراهی تار رضا کاوه برای جمعیت اجرا کرد.
"خنده پارههایی از شگفتیهای روزمره" یک شوی تک نفره زنده و پرشور است که فرهنگ کسرایی با همراهی گیتار مسعود دریا به زبان آلمانی اجرا میکند.
راوی گفتار، که با قدرت و تنوع نمایشی درخوری اجرا میشود، یک مهاجر خارجی است که سالهاست در جامعه آلمان زندگی میکند، اما هنوز خود را در این جامعه بیگانه میبیند.
او از گرفتاریهای کوچک و بزرگ خود درد دل میکند، از نظم و بوروکراسی، از محیط بیگانه و سردی روابط انسانی شکوه سر میدهد. مشکلاتی که روح و روان او را آزرده است، اما اکنون آنها را در برابر جمعیت با زبان پرنیش و بیان طنز به یاد میآورد.
در کشاکش غربت
نمایش "آوای قو از توی قوطی" سرگذشت تلخ و دردناک سه تیپ آشنای مهاجر ایرانی را با بیانی شوخ و طنزآلود ترسیم میکند.
مردی به نام "عبدالله" که در خارج نام "ابی" بر خود گذاشته، برای امرار معاش در آلمان به هر کاری دست زده اما در هر تلاشی شکست خورده است.
او حرفههایی گوناگون از رانندگی تاکسی تا پیتزافروشی و مغازهداری را تجربه کرده، اما اکنون به این نتیجه رسیده که برای رشد و پیشرفت باید به ابتکاری تازه دست بزند و آن شرکت در مسابقات "انتخاب سوپراستار" است که در کانالهای تلویزیونی آلمان رونق فراوان دارند.
نمایش "آوای قو از توی قوطی" سرگذشت تلخ و دردناک سه تیپ آشنای مهاجر ایرانی را ترسیم میکند
این "ابتکار" تازه با تمهیدات دراماتیک کافی ارائه نمیشود و معلوم نیست "ابی"، که نه صدایی گیرا دارد و نه ریخت و قیافهای جالب، چطور در پنجاه سالگی به این فکر افتاده که میتواند خواننده شود و در شوهای پرهیاهوی تلویزیونی بدرخشد. این کمبود را البته میتوان به یمن لحن کمدی نمایش بخشید.
ابی که برای رسیدن به هدف خود به تشویق و مشورت نیاز دارد، به سراغ دو دوست قدیمی خود میرود که البته میکوشند او را از این خیال خام باز دارند و هوس خواننده شدن را از سر او بیرون بیاورند.
اولی یک تلاشگر سیاسی است (با بازی علی کامرانی) که آشکارا به خاطر مبارزه سیاسی از ایران گریخته و در تبعید نیز به اعتقادات سیاسی خود وفادار مانده است.
او با کولهباری از تجارب سیاسی بسیار متنوع و البته نافرجام، هنوز در خواب و خیالهای گذشته غرق است و همچنان روز و شب خود را با شعارهای سیاسی تکراری و شرکت در "پالتاکهای اینترنتی" سپری میکند. او به جای تأمل در ناکامیهای گذشته و احتمالا درس گرفتن و بازنگری در آنها، پافشاری بر جذمیات و تعصبات پیشین را عین "مقاومت" میداند.
دیگری زنی عادی و واقعبین به نام نسرین است که نقش او را ستاره سهیلی ایفا میکند. او صدایی خوش دارد و قصد داشته خواننده شود، اما با دیدن واقعیات زندگی مهاجرت، خواب و خیالهای گذشته را کنار گذاشته و اکنون با کار و زحمت، چرخ زندگی خود را میگرداند.
نسرین خانم به قصد راهنمایی دوست نامراد خود، رشتهای از ترانههای رنگارنگ و آشنا را، بیشتر با لحنی شوخ و شاد اجرا میکند، که طبعا تماشاگران نیز از آن حظی وافر میبرند.
از همنوایی مرغان
"خنده پارههایی از شگفتیهای روزمره" یک شوی تک نفره زنده و پرشور است
نمایش "یک روز در مرغزار عالم" برداشتی آزاد از یک متن ادبی عارفانه است: "منطق الطیر" فریدالدین عطار نیشابوری، شاعر و عارف نامی آخر قرن ششم و آغاز قرن هفتم هجری.
اثر پرآوازه عطار، با پیام نیرومند آن در یکدلی و همیاری، پیش از این چندین بار دستمایه اقتباسهای ادبی و نمایشی بوده است.
در نمایشی به کارگردانی حمیدرضا جاودان، که داستان اسطورهای توسط خود او و خانم نیاز نواب روایت شده است، داستان آشنای قدیمی رنگ و بویی نو به خود گرفته است.
مرغان که هر یک رنگ و آوازی دیگر دارند، از پراکندگی و آوارگی به بینوایی و پریشانی دچار شدهاند. آنها سرانجام راه چاره را در یکدلی و همبستگی مییابند.
مرغان یکصدا "درد مشترک" را فریاد میکنند و با هم به سوی "آشیان پادشاهی" به پرواز در میآیند. "دولت و اقبال" آن "سی مرغ" پراکنده، پس از گذشتن از مرارتهای "هفت شهر عشق" در وحدتی دلنشین متجلی میشود که همان وجود پربرکت و قدسی "سیمرغ" است.
این تمثیل "مجازی"، که به همت مرغان رنگ حقیقت میگیرد، با رنگآمیزی و نورپردازی شایسته روی صحنه جان گرفته است.
دو درام خانوادگی
نمایش "بالاتر از خطر" نخستین بار سال گذشته در پاریس به روی صحنه رفت
درام خانوادگی انتقادی، که در حال و هوای غربت، با طنز و شوخی آمیخته میشود، دستمایه دو نمایش در جشنواره است.
در نمایش کمدی "فقط یک دقیقه" به نوشته و کارگردانی داریوش رضوانی، مردی از جور و آزار زن آزمند و نیرنگباز خود قصد خودکشی دارد. زن که بیخبر از راه میرسد، نه تنها مانع مرد نمیشود، که او را در خودکشی تشویق نیز میکند، به شرط آن که تنها وارث او باشد و دارایی او را صاحب شود.
سوسن فرخ نیا، بازیگر، در مرکز نمایش قرار میگیرد و به شخصیت یک زن "سلیطه" تیپیک زندگی میبخشد. اما این زن، که با مکر و حقههای "زنانه" شوهر را ذله کرده، سرانجام از شوهر فریب میخورد و ناگزیر به ادامه زناشویی با او تن میدهد!
در این نمایش کمدی فرشید آریان، نماینده یک شرکت کفن و دفن را ایفا میکند، کسی که به سبک و سیاق جماعت "مرده خور" قصد دارد راه خودکشی سهل و سریع مرد را هموار کند تا خود به نوایی برسد.
نمایش دیگر "بالاتر از خطر" نام دارد به کارگردانی منوچهر نامور آزاد. این نمایش که نخست سال گذشته در پاریس به روی صحنه رفت، در فضایی مشابه نمایش پیشین آقای نامور آزاد به نام "شبی استثنایی در پاریس" اجرا میشود.
نمایش "بالاتر از خطر" که خود کارگردان و بهی جنتی عطائی در آن بازی دارند، داستان برخورد یک زن و مرد ایرانی در یک شبنشینی در پاریس روایت میشود.
در این نمایش که با الهام از یک سریال کارآگاهی معروف "بالاتر از خطر" نام گرفته است، برخوردها و ناهمسازیهای یک زن و مرد ایرانی مقیم فرانسه به روی صحنه میآید.
کمدی نمایش از انبوه تناقضهای آشنای زندگی "مدرن" ایرانی در غرب مایه میگیرد: زن و مردی که "آزاد" هستند اما در برابر هم نقش بازی میکنند و یکدیگر را به "دام" میاندازند. از کشش جنسی میسوزند اما آن را انکار میکنند؛ به هم دل بستهاند اما با هم دشمنی میورزند....
اولین جشنواره تئاتر فرانکفورت، برخلاف بسیاری از رویدادهای مشابه و با وجود دشواریها و ناهمواریهای کار هنری در غربت، روی هم فضایی شاد و پرنشاط داشت.
"تماشاخانه تهران" در شهر فرانکفورت، از مراکز انگشتشمار ایرانیان برای کار حرفهای در تئاتر است. این سالن در عین سادگی به امکانات اجرایی مناسبی مجهز است و ادامه فعالیت آن میتواند موفقیتی بیشتر برای جشنواره تئاتر به همراه بیاورد.
اولین جشنواره تئاتر ایرانی در فرانکفورت شامگاه ۱۷ ژوئن با برنامه اختتامیه همراه با آواز و موسیقی پایان گرفت.